پايان نامه هدف از تشکيل هر دفتر اقتصادي تحت word دارای 129 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد پايان نامه هدف از تشکيل هر دفتر اقتصادي تحت word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه پايان نامه هدف از تشکيل هر دفتر اقتصادي تحت word
پیشگفتار :
- هدف از تشکیل هر دفتر اقتصادی :
تاریخچه :
تعریف استراتژی و پیدایش آن :
تعاریف مفهومی استراتژی :
الف – الگوهای متفاوت استراتژی :
تعاریف مدیریتی استراتژیک :
مقدمه :
تاریخچه :
مشارکت مردم :
الف : مشارکت در خانواده :
ب : مشارکت اقتصادی :
ج : مشارکت اجتماعی و فرهنگی :
د : مشارکت سیاسی :
1- زمینه سازی مشارکت توسط دولتها :
ج : سازمانهای غیردولتی :
تعریف مشارکت :
5-1-1 : موانع در سر راه مشارکت :
5- 1- ج : راههای غلبه بر موانع مشارکت :
5-2- مشارکت در سازمانها :
الف : تاریخچه تئوریک مشارکت :
ب : اهمیت مطالعه مدیریت مشارکتی :
اول : از بعد روانی :
دوم : از بعد پیشرفت علم مدیریت :
سوم از دیدگاه بهره وری :
ج : نگرشها و برخوردهای مختلف سازمانها با مشارکت :
1) سازمان بعنوان ابزار :
2) سازمان بعنوان یک موجود زنده :
5-3 : عوامل کارآیی مشارکت :
الف : پشتیبانی ودرگیر شدن مدیریت مالی سازمان و جامعه کارکنان در امر مشارکت :
ب : احساس نیاز به مشارکت برای بهتر کردن اوضاع کاری :
ج : پشتیبانی کارکنان :
د : مشاوران شایسته وکاردان :
ه : برقرار بودن نگرش منظومه ای :
5- 4 : نحوه مشارکت کارکنان در سازمان :
1) حق اظهار :
((2- درجه مشارکت :
الف : نظام اولیه صندوق پیشنهادها :
ب : مشاوره :
ج : پیشنهادهای مشترک :
3- دامنه مشارکت :
5-5 : اهمیت مطالعه مدیریت مشارکتی :
الف : برنامه ریزی مدیریت مشارکتی :
ب : بکارگیری ساختار نظام پیشنهادها :
ساختارهای نظام پیشنهادها :
وظیفه کمیته اجرایی عبارتست از :
وظایف گروه کارشناسی :
روش کار نظام پیشنهادها در نحوه اجرا :
اثرات پیشنهادات :
خلاصــــه :
تدوین استراتژی و انتخاب آن :
الف : عوامل موثر بر انتخاب استراتژی :
1-نقش استراتژی گذشته :
2- میزان و درجه وابستگی موسسه به محیط خارجی :
3 – میزان ریسک پذیری و نحوه آن در استراتژی از طرف موسسه :
4- ملاحظات و پیش بینی های سیاسی داخل موسسه :
5- ملاحظات زمانی و موقعیتی :
6- واکنشهای رقابتی در یک رشته صنعت :
7- رویکرد اقتضایی در انتخاب استراتژی :
ب : تجزیه و تحلیلهای موثر درانتخاب استراتژی
1 : تجزیه و تحلیل سبدی در انتخاب استراتژی :
1- الف : تعریف هدف و فرآیند تجزیه تحلیل سبدی :
تعریف :
1-ب : فرآیند تجزیه تحلیل سبدی :
1-ب -1 : تعریف واحد استراتژیک :
1-ب – 2 : تهیه ماتریس سبدی با توجه به نوع فعالیت :
ب : وضعیت نسبی رقابت :
1-ب – 3 : در مرحله سوم و آخر ، فرآیند تجزیه تحلیل سبدی ماتریس تعبیر میشود :
الف : توانایی در رقابت :
ب : میزان ریسک :
خ : هم نیروزایی :
د : سازگاری :
ه : قابل اجرا بودن :
2- فنون سرآمد مدیریت استراتژیک در تدوین استراتژی سازمانی :
الف : واحدهای مشکل دار یا علامت سوال :
ب : واحدهای ستاره یا درحال رشد :
ج : واحدهای سودآور یا گاوهای شیرده :
د : واحدهای تصفیه یا سگان :
2-الف-2- تجزیه تحلیل مجموعه ای از استراتژی ها :
3-1-2-1-3- سبد جنرال الکتریک :
الف : استراتژی های سرمایه گذاری موسسه و رشد :
ب : استراتژی های سرمایه گذاری انتخابی :
ج : استراتژی های عقب نشینی :
2-الف – 4: تجزیه تحلیل هافروماتریس ارزشیابی کالا / بازار :
2-ب : فنون استفاده درتوسعه استراتژی های موسسه وواحداستراتژیک بازرگانی :
2- ب -1 : منحنی عمر کالا و تابلو رقابت :
ویژگیهای مراحل عمر کالا واثرات آن بر روی استراتژیها :
2-ب-2 : منحنی های یادگیری : 1
2-ب-3 : وکتور شد انسف : 2
2-ب-4 : فنون دیگری برای تجزیه و تحلیل :
2-ب-4-1: تجزیه تحلیل پایمز :
2-ب-4-2- : تجزیه و تحلیل جاذبه بازار و نمودار راهبردی :
3-الف- استراتژی های رفتاری موسسه : 2
3-الف- 1 : سلسله مراتب استراتژی های مورد استفاده در سازمانها و محتوای آنها :
3-الف – 1-1: استراتژی های موسسه ای یا اصلی :
3-الف-1-2: استراتژی های موسسه ای رقابتی :
3-الف -1-3: تصمیمات تاکتیکی و یا استراتژی های کمکی :
3-الف-2: استراتژیها برحسب اهداف و وظایف :
3-الف- 3: استراتژیهای رشد و توسعه :
3-الف-3-1: استراتژی های رشد داخلی :
3-2-3-2: استراتژی های رشد خارج از موسسه :
اجرا و کنترل استراتژی :
1- اجرای استراتژی ها :
3-1-1- فرآیند اجرای استراتژی ها :
1-2- همآهنگی بین استراتژیها در واحدهای مختلف موسسه :
1: همآهنگی میان واحدهای استراتژیک بازرگانی :
3-2-: ایجاد همآهنگی استراتژیک :
3-2-1: انتخاب استراتژی و پیاده کردن آن :
1) سرمایه در گردش :
2) توزیع وجوه درداخل موسسه :
3) ساختار سرمایه :
4) توزیع سود :
3-ب-3 : استراتژی ها و سیاستهای مربوط به بازاریابی :
4-ب-4 : استراتژی های سیاستهای تحقیق و توسعه R&D :
3-ج-1 : تنظیم ساختار سازمانی با استراتژی های انتخاب شده :
4-2-3: فرهنگ و فضای سازمانی :
4-ج-3: سبک رهبری استراتژیک در سازمان :
4-3- آماده کردن برنامه های اجرایی و تخصیص منابع به آنها :
4-د-1 : برنامه های متمادی :
4-د-2 : برنامه های یکباره ای :
4-د-3: تخصیص منابع و بودجه بندی :
2-4: کنترل استراتژی ها و برنامه های عملیاتی :
4-3-1: کنترل استراتژیک و فرآیند آن :
4-2-2: موارد مهم در فرآیند کنترل استراتژیک :
مراکز هزینه غیرتولیدی :
1- مقدمه :
عوامل بحران زا در اعمال فشار بر موسسه :
1) مشتریان :
2) تامین کنندگان مواد اولیه :
3) شرکتهای رقیب :
2- دولت :
3- گروههای فشار :
3-1- گروههای فشار مذهبی :
3-2- گروههای فشار اقتصادی :
3-3- گروههای فشار اجتماع :
4- محیط موسسه :
4-1- گروههای فعال :
چرخش راهبردی چیست ؟
منابع:
بخشی از منابع و مراجع پروژه پايان نامه هدف از تشکيل هر دفتر اقتصادي تحت word
1)مدیریت استراتژیک دکتر امیر کبیری
2)برنامه ریزی مدیریت اسراتژیک دکتر علیرضا خلیلی
3)بازاریابی و مدیریت بازار دکتر رضایی نژاد
4)مدیریت استراتژیک فرد آردیوید
5)جوهره استراتژی کلیف بومن
6)مفاهیم استراتژی بازاریابی فیلپ کارتر
7)مدیریت استراتژیک کوبین براین جیمز
8)مدیریت استراتژیک مینتس برگ هنری
9)مدیریت بحران ماتیاس اولریخ
10)عبور از بحران ماتیس اولریخ
مقالات
مقاله های مشارکت به چه معنی ؟ دکتر محمد علی طوسی
مشارکت و مدیریت مشارکت سراج الدین محب اسفلی
پیشگفتار
- هدف از تشکیل هر دفتر اقتصادی
میتواند موارد زیر باشد
الف : بدست آوردن سود حداکثر و بطور مستمر و در زمان طولانی
ب – بدست آوردن سهم شایسته ای از بازار مربوطه نسبت به رقیبان در یک رشته صنعت یا در یک منطقه ومحدوده معین و یا حتی در خارج آن محدوده مورد فعالیت
یک شرکت یا سازمان برای بدست آوردن سود از فعالیت اقتصادی خود ، باید هزینه های هنگفت مالی و انسانی را متحمل شود تا بتواند در طی چند سال ( که البته بسته به نوع فعالیت دارد ) به نقطه سربه سری فعالیت مربوط دست پیدا کند
داشتن هزینه های ثابت هنگفت تا رسیدن به سودآوری و نقطه سربه سری ، شرکتها را برآن داشت تا به یک سری فعالیتها و برنامه ریزیها و تصمیماتی دست بزنند که علاوه بر پرداخت و جبران هزینه های هنگفت ثابت و متغیر شرکت را به سودآوری نیز برسانند
ازطرفی سودآوری شرکت رابطه مستقیمی با طول عمرآن دادر . یعنی اینکه هرچه شرکت سودآورتر باشد ، چرخه و دوره عمر آن بیشتر و طولانی تر است و نیز طول عمر یک بنگاه اقتصادی نیز خود باعث می شود تا شرکت به سودآوری دست پیدا کند
اما ازآنجا که هر شرکت و یا بنگاه اقتصادی در دوره عمر خود مراحل رشد سودآوری و افول را طی میکند بنابر این شناخت عواملی که باعث فرصت برای یک سازمان یا شرکت میشود و نیز عوامل تهدید کننده بقاء و دوام آنچه از داخل و خارج سازمان از ضروریات حیات یا دوره زندگی شرکت میباشند . دیگر اینکه شرکتها برای رسیدن به سود بیشتر و نیز اعتبار و هویت سازمانی احتیاج به داشتن فعالیت در سهم بالای بازار و شناخت ازطرف مشتریان میباشند .که وجود شرکتهای رقیب در یک رشته صنعت باعث رقابت برای رسیدن به سهم شایسته ای ازبازار میگردد
استفاده از تکنیکها و روشها و استراتژی های خاص و کارآمد شرکت را در رسیدن به پیروزی در این رقابت و نیز دست یافتن به رهبری بازار رهنمون میشود که میتواند با دردست گرفتن سهم عمده فعالیت بازار باعث اعتبار سازمانی برای شرکتها و نیز با استفاده از روشهای کنترلی در بازار بعنوان یک تاثیرگذار قلمداد شود
حل سوال اینجاست ، چگونه میتوان به این مهم دست یافت ؟
رسیدن به چنین هدفی آرزوی هربنگاه اقتصادی است اما چرا فقط چند شرکت میتوانند موفق شوند و دیگر شرکتها استفاده چندانی نمیتواند از فعالیت خود ببرند
پاسخ به این سوالات مذکور را به این ترتیب بیان میکنیم
مدیریت عالی سازمان با عنوان یک تشخیص دهنده و راهبر در سطح بالای سازمانی با انتخاب گزینه های صحیح و درست از استراتژی ها و تصمیمات در شرایط مختلف میتواند سازمان را به سطح مطلوبی از بازدهی و بهره وری و نیز رشد سازمانی سوق دهد . شناخت عوامل محیطی درونی و بیرونی نیز مطلع بودن از اوضاع اجتماعی ، سیاسی و فرهنگی مدیران را در انتخاب راه و رسم مشخص و مطمئن در پیمودن مسیر خاص یاری میکند
اما گاهی سازمان یک هدف بلندمدت برای خود در نظر میگیرد . رسیدن به هدف بلند مدت با شناخت از آینده ای که هیچگاه معلوم نیست و در دنیای بسیار متغیر امروزی هیچ معیاری برای آن نمیتواند متصور بود ، چگونه میتواند میسر باشد ؟
جدای از مطالعات محیطی ازقبیل درونی و بیرونی و نیز شناخت از اوضاغ اجتماعی ، سیاسی و فرنگی و نیز قوانین دولتی ، استفاده از نوع تکنولوژی در شرکتها و نیز بررسی بازارها درحال و آینده و تشخیص بموقع تغییر نیازها در جوامع میتواند مدیران عالی سازمان را در رسیدن به اهداف بلند مدت سازمانها رهنمون شوند
عوامل نام برده فوق خود دارای یک روش سیستمی و موقعیتی است که از آن بعنوان مدیریت استراتژیک یاد میشود . اگر مدیریت استراتژیک با استفاده خلاقانه و درست موقعیتی در مقاطع مختلف زمانی انجام شود سازمان را به سطحی قابل قبول از سودآوری خواهد رساند وگرنه تمامی امکانات منابع و داراییهای سازمان را به باد خواهد داد و شرکت را به زوال و نیستی میکشاند
شناخت مراحل سیستماتیک مدیریت استراتژیک نخستین گام در استفاده از آن میباشد . داشتن دیدگاهی راهبردی برای مدیران سازمانها امتیازی است که میتواند به بهره وری و موقعیت سازمان بیانجامد ، هرچند که این موضوع آنقدر وسیع است که تنها با مطالعه ای کلی از آن بسنده میکنیم
تاریخچه
از مطالعات تاریخی میتوان دریافت که استراتژی های سیاسی و نظامی از دوران پیش از تاریخ نیز وجود داشته اند . با پیچیده تر شدن و بزرگتر شدن و نیز متمدن تر شدن جوامع ، تعارضات وامیران ، سیاستمداران و فرماندهان روز به روز شدت گرفت که به مطالعه مفاهیم استراتژیک نیاز پیدا شد نا آنکه مجموعه ای از عوامل به هم پیوسته که چکیده ای از آن را در سخنان بزرگانی چون سانتسو ، ماکیاولی ، ناپلئون و ;. می بینیم [1]
همچنین بنیادی ترین اصول استراتژی ( نظامی و سیاسی ) در دوران پیش از مسیحیت در جوامع مهم آن روز ازقبیل ایران ، یونان و روم نیز وجود داشت و سازمانهای امروزی در اولین مرحله این اصول را با محیط و موقعیت خاص خود منطبق کرده اند
مفاهیم نظامی در گذشته هنوز هم بر اندیشه استراتژیک در دوران جدید سایه افکنده است ازجمله آنکه شارن هودست ، نیاز به تحلیل نیروها و ساختارهای اجتماعی را بعنوان مبنای درک شیوه های فرماندهی اثربخش و مدرک مورد استفاده قرار میدهد .[2]
فردریک کبیر این نکته را در قلمرو فرماندهی خود به اثبات رسانیده است . وی با تکیه بر اینگونه تحلیلها ، آموزش و انظباط و اقدام سریع را بعنوان مفاهیم اساسی برای یک فرهنگ منسجم آلمانی که پیوسته باید برای جنگ در جبهه آماده باشند بکار گرفت
فون بولو نیز چیرگی نقش استراتژیک موضع گیری جغرافیایی و نظامهای پشتیبانی تدارکاتی را در استراتژی مورد تاکید قراردهد[3]
صدها مورد از موارد بالا گویای آن است که تمامی این متفکران و مدیران عصر جدید اصول کلاسیک استراتژی را به دوران یونان باستان بکار گرفته میشد مورد استفاده قرار داده اند
پس میتوان از تجزیه و تحلیل استراتژی های نظامی - سیاسی در دوران گذشته و بخصوص دوران باستان به نکات قابل توجهی دست پیدا کرد که برای طرح راهبرد های امروزی موثر و مفید واقع شود
اول اینکه تمامی استراتژی های اثربخس سه عنصر مهم دارند [4]
الف - مهمترین هدفهایی که باید حاصل شوند
ب – برترین و بهترین سیاستها و روشهایی که باید برای انجام عملیات ها بکار گرفته شوند
ج – توالی عملیات عمده ای که باید به هدفهای مشخص و معیارهای معین منجر شود
دوم : استراتژیهای اثربخش حول چند محور و چند حرکت اساسی که به آنها همبستگی و تمرکز و توازن میدهد تشکیل میشود که بعضی از حرکتها موقتی و بعضی دیگر تا پایان عمر استراتژی پایدارند
سوم : استراتژیها نه فقط با مسائل غیرقابل پیش بینی که با امور ناشناخته سروکار دارند و همچنین تحلیل گری نیز نمیتواند معیین کند که تعاملات و نیز نیروهای درون و بیرون سازمان تا چه حد برای سازمان ایجاد فرصت و یا تهدید میکنند [5]
چهارم : همانطوریکه در یک نبود اجزاء یک لشگر یا واحد نظامی دارای استراتژیهای عملیاتی، صحرایی ، جنگی و پیاده و توپخانه و ;. هستند . یک سازمان نیز باید دارای سلسله مراتبی از استراتژیها باشند که به یکدیگر وابسته و پیوسته بوده و دو به دو یک دیگر را تقویت کنند . هریک از این استراتژیها نیز باید خود کم و بیش کامل بوده و با اصل عدم تمرکز همگراباشد [6]
در نتیجه آنکه خمیر مایه استراتژی عبارتست از ایجاد و عنوان موضعی آنقدر قدرتمند که بتواند تعاملات و تغییرات درونی و بیرونی سازمان را خنثی کرده و به هدفهای خود برسد
تعریف استراتژی و پیدایش آن
استراتژی در معنی لغوی آن میتوان (( سوق دادن )) گسیل داشتن ، فرستادن بیان کرد [7]
این کلمه از نام استراتگوس ( Strategos ) استراتژیک معروف یونانی گرفته شده است .در بعضی از منابع لاتین هم استراتژی از مفهوم استریوم ( Strratum ) به معنای راه و مسیر بیان شده است .[8]
اما بعلت آنکه استراتژی بیشتر در مفهوم و قلمرو نظامی قرار گرفته است ، از آن بیشتر در حیطه نظامی استفاده میشود . طبق این نظر تعریف جنگی استراتژی عبارتست از علم و هنر ، نحوه آرایش سپاه و یکی از طرفین متخاصم در جنگ است که حرکات طرف دیگر جنگ را خنثی کند . با بررسی در تاریخ و متون گذشته میتوان دریافت که استراتژیهای نظامی و دیپلماتیک از دوران گذشته همراه با تاریخ انسانی بوده است
نقش مورخان و شاعران و دانشمندان در ادوار گذشته در حقیقت این بوده که مجموعه ای از دانش تجربی و آزموده شده ای را گرد آوری کنند و آنها را بعنوان وسیله ای برای آگاهی ، بندگان بوجود بیاورند
با رشد و پیشرفت جامعه ها و نیز پیچیده تر شدن آنها ، وجود تعارضات میان امیران مردم ، سیاستمداران و فرماندهان به مطالعه مفاهیم استراتژیک اساسی و آزموده پرداختند تا مجموعه بهم پیوسته از اصول ویژه پدیدار شد
ورود استراتژی در داخل حیطه علوم اجتماعی در حیطه اقتصاد بعد از نیمه اول قرن بیستم میلادی جای خود را باز کرد
اما استراتژی در معنای اقتصادی برای اولین بار توسط دو نویسنده به نامهای (( نیومن )) ( Neumen ) و مورگنتون ((Morgenstern )) که هم اقتصاد دان و هم ریاضیدان بودند بکار گرفته شد . روش آنها بصورت عملکرد فردی بوده که سعی میکردند شرگردهای زیرکانه دوبازیکن را که تلاش میکنند برطرف مقابل برتری یابند بطور منظم بیان کنند .[9]
روابط بین سازمان و محیط خود بمنظور فراهم آوردن امکان برتری یافتن بر رقبا، منابع خویش را به حرکت وا میدارد
بعلت تغییرات متنوع و پیچیده که هر زمان با ان روبروست در مورد تعاریف و نظرات صاحب نظران اتفاق نظر وجود ندارد
تعاریف مفهومی استراتژی
از استراتژی تعابیر و تعریفهای گوناگون شده است که به آنها میپردازیم
1- استراتژی به معنای طرح و نقشه : از دیدگاه این نوع تعریف هر استراتژی بعنوان یک نقشه از پیش تعیین شده است که میتوان فرد ، سازمان و یا یک واحد نظامی را به یک هدف معین برساند و یا یک راهنما است برای برخورد با وضعیت جدید
- در امور نظامی استراتژی ( به معنای نقشه ) تهیه پیش نویس طرح جنگ ، شکل دهی مبارزات اقدامات فردی در درون این طرح و تصمیم گیری در مورد برخوردهای فردی .[10]
- در نظریه بازی عبارتست از یک طرح کامل ، طراحی که معین میکند بازیکن در هر موقعیت ممکن چه انتخابهایی را خواهد کرد .[11]
- در مدیریت طراحی واحد و جامع و یکپارچه است که برای اطمینان از دستیابی به هدفهای اساسی موسسه تنظیم میشود .[12]
2- استراتژی بعنوان یک الگو : یک تعریف دیگری که میتوان از استراتژی بیان کرد راهنما و الگو بودن استراتژیها که سازمان را در انطباق فعالیتها با آن دارد
همانطور که پیشتر نیز بیان شد ، بعلت تغییرات محیطی و اینکه محیط شرکت با دیگری تفاوت دارد و نیز توانائیها و ضعفهای شرکتها وسازمانها متفاوت است بنابراین در استفاده از الگو میتوان گفت که شیوه های موفق به تدریج بصورت الگوی اقدامی درمیآیند که استراتژی را تشکیل میدهند اما قطعاً یک استراتژی کلی در این مورد نداریم
اما همیشه استراتژیها دارای یک نقشه کامل که واز پیش تعیین شده نیستندممکن است نقشه ها تحقق نیابند و الگوها شاید بودن نقشه باشند که از پیش به آن فکر شده باشد
طبق نظرهیوم : استراتژیها میتوانند بصورت یک دامنه ((RANG )) قرار بگیرند که هریک دارای شرایط خاصی هستند ، از استراتژی برنامه ریزی شده تا استراتژی تحمیلی که سازمان هیچ نقش در آن ندارد
الف – الگوهای متفاوت استراتژی
الف -1 : استراتژی برنامه ریزی شده : [13] هدفهای دقیق به توسط یک رهبری مرکزی تنظیم و بیان میشود . پس به کمک نظارت رسمی برای اجرای طبیعی آنها در محیطی معمولی و قابل کنترل یا قابل پیش بینی پشتیبانی میشود
الف -2 : استراتژی کارسلارانه : [14] هدفها و مقاصد بصورت تصورات ذهنی بیان نشده یک رهبر موجودیت دارند و بنابر این با فرصتهای جدید قابل انطباق هستند . سازمان تحت کنترل شخصی این رهبر است و بنابراین با فرصتهای جدید قابل انطباق هستند
الف -3 : استراتژی های ایدئولوژیکی : [15] هدفها بصورت تصورات ذهنی همه اعضای سازمان موجودیت دارند و به کمک هنجارهای مشترک قوی کنترل میشوند
الف -4 : استراتژی چتری : (1) رهبری سازمانی که بطور نسبی بر اقدامات نظارت دارد ، هدفها مرزهای استراتژیک را بیان میکنند و دیگران باید برمبنای آن اقدام نمایند
الف -5 : استراتژی فرآیندی : (2) رهبری سازمان ابعاد فرآیندی استراتژی را کنترل میکند ولی محتوای عملی استراتژی را به دیگران وامیگذارد
الف -6 : استراتژی ناپیوسته : (3) اعضاء واحدهای فرعی که سست گونه به بقیه بخشهای سازمان مرتبط هستند ، الگوهایی در جریان اقدامات و عملیات خود پدید می آورند که این امر در تناقض با هدفهای مشترک یا سازمان مرکزی صورت میگیرد
الف -7 : استراتژی توافقی : (4) اعضای مختلف سازمان با برقراری تعادل متقابل برالگوهایی که در سازمان مطرح است درحالیکه هدفهای مشترک وجود ندارند ، اتفاق نظر دارند
الف -8 : استراتژی تحمیلی : (5) محیط خارجی الگوها را برای اقدامات در سازمان تعیین میکند یابا تحمیل مستقیم ، یا با انتخابهای سازمانی اجباری غیرآشکاری
1-2-3 : استراتژی به معنای موضع : (6) پس از دو تعریف بیان شده در مورد استراتژی ، هنوز یک سوال باقی می ماند ، استراتژی در مورد چه چیزی ؟ می دانیم که استراتژی یک موضع سازمانی است و وسیله ای برای مشخص کردن اینکه یک سازمان در کجای محیط رشته صنعت خود ، در کجای بازار ودر کجای محیط جامعه خویش قرار دارد . طبق این تعریف میتوان گفت که با استراتژی نیروی واسط بین سازمان و محیط آن میباشد واز دیدگاه مدیریت یعنی قلمرو بازار تولید و فعالیت یک شرکت
1-2-4 : استراتژی به معنای دیدگاه : (7) برمبنای این تعریف ، استراتژی و نحوه پیاده کردن آن در سازمان یک دیدگاه است که محتوای آن تنها در یک وضعیت شاخص و خاص تشکیل نمیشود بلکه نوعی تصویر ذهنی پایدار است نسبت به جهان
مانند دیدگاه ، رتری طلبی در بازار ، بازاریابی ، تولید برمبنای خواست مشتری و ;;
دید استراتژی به هر سازمان یک هویت یا شخصیت به آن میدهد ، نسبت به نحوه عمل و فعالیت شرکت
در اینمورد ، بنظر فیلیپ سلزنیک : شخصیت سازمان را تعهدهایی می سازند ، منسجم و مشخص نسبت به چگونگی عمل و بازتاب که در درون آن جای گرفته اند .[16]
بطورکلی میتوان گفت که : استراتژی ها قبل از آنکه پیاده شوند در محیط سازمانی یک مفهوم ذهنی هستند که در ذهن افراد ذینفع وجود دارند
1-2-5 : استراتژی صاف و مختلط : این تعاریف طبق نظر ایگو رانسف در مدیریت استراتژیک بیان شده است
1-2-5-1: استراتژی کلی و مختلط هم نشاندهنده یک قاعده تصمیم گیری آماری است که مشخص میکند سازمان در یک وضعیت معین کدام نوع استراتژی را انتخاب خواهد کرد
1-2-6 : تعریف استراتژی توسط چند کارشناس مدیریت : [17]
آ.د.چندلر : استراتژی بعنوان تعیین آماج و هدفهای دراز مدت در سازمان و برای تحقق پذیری این آماج تخصیص دادن منابع مورد نیاز و آماده نمودن برنامه های فعالیتی مناسب [18]
تعاریف مدیریتی استراتژیک
آنتونی بیان میدارد : (( تصمیم گیری در مورد سیاستهای مربوط به اهداف سازمان و تغییرات در آن اهداف ، منابع مورد استفاده در آنها ، تعیین ویژگیهای این منابع ، توزیع و کاربرد آنها ))[19]
تایلس میگوید : (( استراتژی یک مجموعه کاملی از سیاست و اهداف معین و مشخص یک سازمان میباشد )) [20]
طبق تعریف اندروس : (( استراتژی یعنی اینکه سازمان کدام کار را انجام میدهد یا میخواهد انجام دهد ، چه نوع سازمانی است ، یا میخواهد باشد را تعریف کرده است ، آماج ، هدفها و تمامی وظایف و روشهای لازمه برای تحقق بخشیدن به انها را مشخص میکند .[21]
هافر و شندل هم استراتژی را بعنوان فعالیتهای تامین کننده ، همآهنگی بین آنها و منابع داخلی و استعدادهای سازمان با فرصتها و تهدیدهای محیط بیرونی تعبیر میکنند
همانطوریکه میدانیم مدیریت استراتژیک یک فرآنید و سیستم مدیریتی است که مربوط به محیط و تغییرات محیطی سازمان میباشد واز انجا که محیط سازمانی هر شرکت یا سازمان متفاوت و پیچیده است بنابر این تعاریف کارشناسان مدیریت استراتژیک و علم مدیریت با یکدیگر مشابهت چندانی ندارند و هنوز هم کارشناسان نتوانسته اند به یک تعریف جامع ، شاخص و کامل برای مدیریت استراتژیک در همه سازمانها دست پیدا کنند
مقدمه
مشارکت از زمان بدو موجودیت انسان و جوامع انسانی در سطح ابتدایی وجود داشته و نیز باعث تغییر در سطح زندگی و پیشرفته شدن آن نیاز به مشارکت بیشتر گردید و همچنین دامنه استفاده از آن نیز افزایش پیدا کند در اهمیت امر مشارکت میتوان بیان کرد که جوامع انسانی دارای اهمیت فراوانی از طیف های مختلف هستند
کوچکترین واحد بسیار با اهمیت در جوامع انسانی که منشاء پیدایش انسانها مشارکت در امور اداره آن امری مهم و اجتناب ناپذیر میباشد با برقراری ارتباط افراد با محیط بیرون از خانه اگر نسبت مشارکت در آن به محیط خانوادگی خود تفاوت داشته باشد دوجهت باعث کاهش کارآیی افراد و سپس جامعه و یا سازمان میگردد
اول : باعث ایجاد تعارض گردیده زیرا خود با زمینه مشارکتی تربیت شده است ودر محیط کار خود دچار تعارض گردیده و بسوی شدن او از خود بیگانگی پیش رفته و احساس ارزشمندی خودی را از دست میدهد
دوم : سازمانها و جوامع خود تشکیل یافته از افراد زیر مجموعه هستند که در صورت پایین بودن کارآیی این مشکل در ساختار جامعه و یا سازمانی نیز تاثیر گذار خواهد بود
تاریخچه
عمر مشارکت تاریخی باندازه عمر تشکیل جوامع انسانی دارد و با تغییر نیازهای افراد ویا جوامع انسانی نوع مشارکت نیز تغییر کرده است مشارکت در جوامع انسانی معمولی از زمان یونان باستان دارد مشارکت بنحوه های گوناگون نیز در مقاطع مختلف تاریخی وجود داشته است . در زمان تشکیل حکومت اسلامی در مدینه توسط پیامبر اکرم (ص) این نگرش مشارکتی در بیانات ایشان و همچنین در زمان علی (ع) وجود داشته است و ایشان بیانات فراوانی از این دست بیان کرده اند که بیانگر این نوع دیدگاه میباشد
در جوامع امروزی اصلی ترین زیربنای مشارکت اصل برابری مردم است و هرگاه که این اصل برابری همراه با ارزش نهادن به آنها باشد آنگاه مشارکت در جامعه میتواند بصورت یک امتیاز برای موفق شدن و بهره مندی از فعالیتهای جمعی استفاده گردد
در پذیرش این اصل که مشارکت یک فراگرد است و نه یک فرآورده و یا بعبارتی یک علت است نه یک معلول
پذیرش این اصل که مشارکت فراگردی است که از راه آن افراد جامعه به دگرگونی دست پیدا میکنند و دگرگونی را متناسب با شرایط بوجود آمده و یا آنکه شرایط جدید خلق میکنند
با داشتن یک زمینه مثبت فرکی برداشت درست از فلسفه مشارکت بآسانی میتوان آن را علت اصلی دگرگون شدن پیروزیهای یکطرفه به چند طرفه تغییر کرد که در ان اعتماد مردم به هم افزایش پیدا کرده و توان آنها برای افزایش دخالت در امور جامعه افزایش می یابد
مشارکت مردم در جامعه به زیربنای آن بستگی دارد
1- سهیم کردن مردم در قدرت و اختیار
2- راه مردم به نظارت بر سرنوشت خویش
3- بازگسودن فرصتهای پیشرفته به روی مردم
مشارکت در جوامع دارای دو بعد است یا دو صورت کلی است که هرکدام با دیگری رابطه ای تنگاتنگ دارد
اول : مشارکت مردم در جامعه
دوم : میزان اهمیت دادن حکومت در مشارکت دادن مردم و استفاده از سیاستهای مختلف در اینباره
مشارکت مردم
مشارکت مردم در بخشهای گوناگون میتواند صورت بگیرد که عبارتست از بخشهای سیاسی ، اجتماعی ، اختصاصی و فرهنگی
الف : مشارکت در خانواده
خانواده بعنوان زندگی مشترک بین زن و مرد تشکیل میشود که هریک دارای وظایف خاص خود هستند مردان برای چرخاندن چرخ اقتصادی خانواده و زنان نیز در تربیت فرزندان و مدیریت امور خانه را بعهده میگیرند . زن و مرد هرکدام میتوانند با تلاش بیشتر خلع ناتوانی دیگری را بپوشانند از دیگر مواردی که مشارکت در آن اهمیت فراوان دارد تربیت فرزندان است در خانواده که مرد و زن هر دو باید با هم به انجام آن بپردازند
ب : مشارکت اقتصادی
بیشتر مردم بخش عمده ای از عمر خود را برای گذراندن زندگی روزمره خود و کسب درآمد در فعالیت اقتصادی میگذرانند در بخش اقتصادی مردم این فرصت را پیدا میکنند تا توانائیهای خود را بروز داده و درآمد کسب نمایند مشارکت در زندگی اقتصادی نیزمبنایی برای افراد میآورد تا به احساس احترام به خویش و منزلت و حرمت اجتماعی دست یابند
ج : مشارکت اجتماعی و فرهنگی
مردم در جوامع انسانی دارای یک سری ارزشها و عرفهای خاص هستند و خواهان آن هستند این ارزشها و عرفها بصورت یک فرهنگ کامل همه ابعاد زندگیشان را تحت تاثیر قرار دهد و خود را نیز با آن منطبق نماید از عناصر فرهنگی که در هر جامعه ای متفاوت است عبارتند از : زبان ، نوع پوشش ، آداب و سنن و ادبیات و موسیقی
فرهنگها بعنوان یک وجه تمایز در بین جوامع انسانی باید مورد احترام و ارزش قرار گیرند و پیوسته در تمامی شئونات زندگی خود را نمایان سازند وگرنه به خودی خود منسوخ گردیده و از بین خواهد رفت ارزش یک فرهنگ به ماندگاری آن در طول زمانهای گوناگون است و هرچه که ماندگاری آن بیشتر باشد آن فرهنگ ریشه دار تر خواهد بود
د : مشارکت سیاسی
مشارکت سیاسی مردم در سالهای کنونی رشد و گسترش فراوانی داشته است این نوع مشارکت و فعالیت دارای دو پیش زمینه بوده است
اول : تاریخی
دوم : اقتصادی و نظامی
در سالهای اخیر و یا در قرن اخیر بعلت خوی استعماری بعضی از کشورها و دستیابی به کشورهای ضعیف تر و نیز غارت منابع آنها و همچنین داشتن پیشینه قوی کشورهای مورد تجاوز استعمارگران باعث گردیده تا مردم به جلوگیری از استعمار کشورهایشان اقدام نمایند
دوم : از بعد اقتصادی و نظامی
بدلیل آنکه در کشورهای مستمره اوضاع اسفبار اقتصادی اکثر مردم از یکطرف و از طرف دیگر حکومتهای خودکامه وابسته و یا دیکتاتوری با استفاده از ابزارهای اقتصادی و نظامی مردم را بصورت زندانی تبدیل کرده بودند باعث گردیده که مبارزه علیه این نوع حکومت شکل بگیرد و تشدید شود وبا ساقط کردن دولتها و یا آزادی مستعمرات به حکومت دلخواه خود دست یابند و بتوانند با مشارکت در انتخابات ودر موارد سیاسی دیگر از قبیل عضویت در خوبها و داوطلبی در نمایندگی آن را اداره نمایند وبا این فعالیتها به یک مردم سالاری نیز دست پیدا کنند
از ویژگیهای نظام مردم سالاری نظام سیاسی با زور کارآمد است که به نهادهای نیرومندازقبیل مطبوعات ، جامعه مدنی و سازمانهای غیردولتی نیازمند است
1- زمینه سازی مشارکت توسط دولتها
همانطور که مردم باید در مشارکت جوامع خود تلاش نمایند دولتها نیز باید زمینه سازی آنرا انجام دهند در سراسر جهان حکومتها همانطور که به سوی اقتصادی مبتنی بر بازار حکومت میکنند برای کاستن از هزینه های خویش نظارتهای دولتی را کنار گذارده و راههای تازه ای را برای مشارکت کردن و فعالیتهایکارآفرینشان باز میگذارند این راهها عبارتند از
الف : خصوصی سازی ، خصوصی سازی راههای تازه مشارکت مردم در بعد اقتصادی را فراوری دولتها قرار میدهد
خصوصی سازی باعث میشود که هزینه های تخصیص یافته به بخش دولتی کمتر گردیده و دولت در بخشهای ضروری تر سرمایه گذاری نمایند
از سال 1980 ب اینطرف نزدیک به هفت هزار شرکت یا سازمان دولتی به بخش خصوصی تبدیل شده اند که از این میان هزار و چهارصد شرکت در کشورهای درحال توسعه بوده اند (1)
ب : انقلاب اطلاعاتی و زمینه سازی آن توسط دولتها با گسترش جمعی و قرار دادن این وسایل در دسترس مردم اطلاعات در سراسر جهان در زمان وقوع بطور همزمان پخش خواهد شد
ج : سازمانهای غیردولتی
این سازمانها در سالهای اخیر افزایش چشمگیری داشته اند در سال 1990 در کشورهای در حال توسعه در حدود پنجاه هزار سازمان غیردولتی وجود داشته که در بخشهای گوناگون فعالیت میکنند . (2) ازقبیل بهداشت ، آموزش و پرورش
با همه زمینه هایی که برای مشارکت در جامعه وجود دارد اما تعداد بسیاری زیادی از مردم از مشارکت در جوامع خود برکنار مانده اند . این محرومان فقیرترین بخشهای مردم جامعه ، ساکنان روستاها ، بسیاری از اقلیتهای مذهبی و نژادی و تقریباً در همه کشورها زنان جامعه
تعریف مشارکت
تعریف مشارکت مشکل است زیرا این اصطلاح در بین فرهنگهای مختلف و در بین نظامهای روابط کار معنای یکسانی ندارد . مشارکت در تصمیم گیری مفهوم واحدی است اما به طرق مختلف بعمل در میآید . (1)
کاتن و همکاران و شوجل بیان میدارد که مشارکت در تصمیم گیری در بسیاری از کشورهای مفاهیم گوناگونی دارند و از آن به تعابیر مختلفی یاد میشود
و تعریف مشارکت از نظر دیبال عبارتست از : تصمیم گیری مشارکتی در سطح گروه ، دپارتمان و یا سازمان
کپست میگوید که : کوشش برای تعریف مشارکت کارکنان ، اغلب با سردرگمی و مشکلات همراه است اما ایده اصلی آن است که افراد باید در مورد تصمیماتی که از آن تاثیر میپذیرند حرفی برای گفتن داشته باشند . بعضی از نویسندگان مشارکت را تا سطح تفویض اختیار نیز گسترش داده اند و بعضی دیگر آن را تصمیم گروهی قلمداد کرده اند
در تعاریف مشارکت ، نویسندگان به فرآیند تصمیم گیری تاکید میکنند و مشارکت را فرآیندی مورد توافقی میدانند که از طریق آن کارکنان قادرند بر تصمیم های مدیریتی اثر بگذارند (( کلارک ، فتچت ، ورابرتر و اکوالیوت ))
دومین بخش از نویسندگان سعی کرده اند تا با تعامل بین نقش آفرینان در تعریفهای خودشان دقیتر باشند . در این مفهوم تاثیرگذاری کارکنان بر تصمیم ها اساس مشارکت را تشکیل میدهد (( میسی پیترسون ))
در سومین دسته از نویسندگان تاکید بر قلمرو مشارکت نمود فراوان دارد
چهارمنی دسته از نویسندگان شکل و اندازه مشارکت را مورد تاکید قرار داده اند
دسته پنجم ، مشارکت را برحسب تصمیم گیری مشترک میکنند و ششمین دسته از نویسندگان درگیری روحی ، روانی کارکنان در تصمیم گیری را مورد لحاظ قرار دادند
با توجه به تعاریف گوناگون مشارکت را میتوان هزینه درگیری کارکنان در تصمیمهای راهبری تاکتیکی سازمان بحساب آورد که بصورت رسمی / غیر رسمی در شکل مستقیم – غیر مستقیم و با درجه سطح معین و حدود مشخص اتفاق می افتد
چگونه مشارکت مطرح و تنظیم میشود ؟
فرآیند مشارکت عمومی دارای چهار عنصر اصلی میباشد
1) مساله یا موقعیت
2) ساختارها ، سیستمها و فرآِندهای اداری در جاییکه مشارکت قرار میگیرد
3) مدیران
4) شهروندان
در طراحی مشارکت ابتدایی مشارکت طوری طراحی میشود که حول و حوش مساله اصلی قرار بگیرد . بعد از مساله مردم وافراد جامعه در پیرامون مساله مورد بحث قرار میگیرند . و بعد از مردم مدیران هستند که رابطه بین ساختارها و مساله را ایجاد میکنند ودر آخرین مرحله نیز ساختارها و فرآیندهای اداری ، چارچوبهای سیاسی وجود دارند که مدیران جامعه باید درآن به فعالیت بپردازند
5-1-1 : موانع در سر راه مشارکت
1- ماهیت زندگی در جامعه پیشرفته
موانعی که ناشی از واقعیتهای عینی در زندگی روزانه به موقعیت طبقه اجتماعی شهروندان پیوند خورده است و شامل عواملی مانند انتقال ، محدودیتهای زمان ، ساختار خانواده ، تعداد افراد در نیروی کار
2- فرآیند های اداری : دومین مجموعه از موانع فرآیندهای اداری است ، این موانع متناقض و مخالف عقاید عمومی هستند
3- تکنیکهای مشارکت : اکثر روشها و تکنیکهای استفاده در مشارکت نامناسب هستند ، غیر موثرترین تکنیک مشارکت شنود عمومی است به نظر مدیران ساختار شنود عمومی و جلسات عمومی مانع تبادل اطلاعات با مفهوم میشود شنود عمومی در واقع درباره ارتباطات نیست بلکه در اصل متقاعد کردن میباشد
شنود عمومی بصورت یک ارتباط یکطرفه است وابزاری است ناکارآمد جهت مشارکت افراد برای حرکت به سمت مشارکت صحیح مدیران باید در عمل کردن جاریشان تغییراتی را انجام دهند دیگر اینکه نظامهای قانونی و حقوقی ، ارزشها و سنتهای اجتماعی و نیز توزیع نادرست داراییهاست
5- 1- ج : راههای غلبه بر موانع مشارکت
برای جلوگیری از ناکارآمدی مشارکت و ایجاد یک فرصت واقعی برای نفوذ بر فرآیندهای اداری و پیامدهای آن افرایش خواهد یافت . بنظر لئون (( تغییر تکنیکهای مشارکتی جهت اعمال صحیح و موثرتر بعنوان یک فرآیند یادگیری دوطرفه است که مدیران و شهروندان به یادگیری آن نیازمندند
مدلهای مشارکت صحیح و مطلوب دارای سه بخش اصلی میباشد
1- توانمند سازی و آموزش اعضای جامعه
2- آموزش مجدد مدیران
3- توانمند ساختن ساختارها و فرآیندهای اداری
5-2- مشارکت در سازمانها
در تعریفهای مختلف و گوناگون که در قبل بیان کردیم تعریف از مشارکت به افزایش درگیری کارمندان در تصمیمات متنوع اتخاذ شده در سازمان میباشد . بررسی مشارکت در سازمان بیشتر از دیدگاه بهره وری بررسی میشود
الف : تاریخچه تئوریک مشارکت
ماکس وبر جامعه شناس آلمانی و صاحب نظر در علم مدیریت به پیشرفت کار و صنعت و اعمال مدیریت از طریق قوانین و مقررات بدون توجه به احساسات و عواطف و خواسته های انسانی و بالاخص بدون التفات به مشارکت کارکنان تکیه داشته است . اصول مدیریت علمی و اداری بصورتی جامع تر و مناسب تر توسط تیلور و فایول مطرح گردید اما در این نظریه نیز به انسان وافراد بعنوان یک انرژی ماشین و مکانیکی در راستای حداکثر بهره وری از نیروی مصرفی و سرعت در بروز عمل کردن فعالیتهای انسانی نظر داشتند
دالتون مایو و شاگردانش معتقد بودند که به خاطر اینکه قادر باشیم در سازمانها و ادارات تشکلهای کشوری همزیستی مسالمت آمیزی بین افراد سازمان و اعضای عالیرتبه مدیریت بوجود آوریم لازم است جو و محیطی دوستان و صمیمی را در بین آنها ایجاد نماییم تا بتوانیم از تاثیرات حاصله نتایج بهینه و مطلوبی را کسب نماییم
اصولاً در اداره کردن سازمانها یک ویژگی مهم را اثبات میکند
اولاً : مشارکت عامل انتخاب بهتر راه حلها و برای افراد و کارکنان در سازمان یک نوع دموکراسی را برای حمایت از آنها ایجاد میکند
ثانیاً : با توجه نمودن و ارزش نهادن کارکنان و سازی دخالت آنان را در تصمیم گیریها فراهم میکنند
ب : اهمیت مطالعه مدیریت مشارکتی
[1] کوبین براین جیمز . مدیریت استراتژیک صفحه
[2] مشارکت به چه معنی است . دکتر محمد علی طوسی – مجله مدیریت دولتی
[3] کویین براین ، مدیریت استراتژیک صفحه
[4] مینس برگ ، هنری ، مدیریت استراتژیک صفحه
[5] جیمز گویین – براین . مدیریت استراتژیک صفحه
[6] جیمز گویین – براین . مدیریت استراتژیک صفحه
[7] امیرکبیری – علیرضا – مدیریت استراتژیک . صفحه
[8] امیرکبیری – علیرضا – مدیریت استراتژیک صفحه
[9] امیر کبیری – علیرضا – مدیریت استراتژیک صفحه
[10] کویین براین – جیمز – مدیریت استراتژیک صفحه
[11] کویین براین – جیمز – مدیریت استراتژیک صفحه
[12] کویین براین – جیمز – مدیریت استراتژیک صفحه
[13] مینتس برگ ، هنری – مدیریت استراتژیک ، صفحه
[14] مینتس برگ ، هنری – مدیریت استراتژیک ، صفحه
[15] براین کویین ، جیمز ، مدیریت استراتژیک صفحه
[16] هنری مینتس برگ ، مدیریت استراتژیک صفحه
[17] امیر کبیری – علیرضا ، مدیریت استراتژیک صفحه
[18] امیر کبیری – علیرضا ، مدیریت استراتژیک صفحه
[19] امیر کبیری – علیرضا ، مدیریت استراتژیک صفحه
[20] امیر کبیری – علیرضا ، مدیریت استراتژیک صفحه
[21] 4 – همان ماخذ
:: بازدید از این مطلب : 61
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0